حکایتی افسانه ایی..ولی حقیقت


لیدی

 

به روایت افسانه‌ها..روزی شیطان همه جا جار زد كه قصد دارد از كار خود دست بكشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد.. او ابزارهای خود را به شكل چشمگیری به نمایش گذاشت.. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرت‌طلبی و دیگر شرارت‌ها بود
ولی در میان آنها یكی كه بسیار كهنه و مستعمل به نظر می‌رسید.. بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد.
كسی از او پرسید: این وسیله چیست؟
شیطان پاسخ داد: این نومیدی و افسردگی‌ست.
آن مرد با حیرت گفت: چرا این قدر گران و کهنه است؟
شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: چون این مؤثرترین وسیله من است.. هرگاه سایر ابزارم بی‌اثر می‌شوند، تنها وسیله باقیمانده ایست که اکثراً می‌توانم با آن در قلب انسان‌ها رخنه كنم و با اینکه این ابزار از خصایص من نیست و به آن اعتقاد ندارم و از استفاده ی آن هم لذتی نمیبرم حتی نمیتوانم دلیل انسانها را..با آن همه توانایی و قدرت و مخصوصاً پشت گرمیشان به خدا.. برای استفاده از آن درک کنم .., ولی با آن میتوانم كار را به انجام برسانم
اگر فقط موفق شوم كسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم..کم کم می‌توانم با ابزارهای مورد علاقه خودم..با او هر آنچه می‌خواهم بكنم
من این وسیله را در مورد تمامی انسان‌ها..حتی بارها برای یک نفر.. با اینکه بعد از گذشت زمان میفهمه مشکلاتش قابل حل بوده.. به كار برده‌ام و باز هم جواب مثبت گرفته ام
 به همین دلیل این قدر كهنه است


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
|چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:,| 16:30|sarvin joooooooooooon|